English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5678 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
loop U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loops U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
looped U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
copied U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copies U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copying U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
precepts U دستور
precept U دستور
prescriptions U دستور
instruction U دستور
instructions U دستور
command U دستور
commanded U دستور
direction U دستور
rule U دستور
formulas U دستور
commandments U دستور
formulae U دستور
formula U دستور
commands U دستور
enjoinment U دستور
prescription U دستور
program U دستور
programs U دستور
commandment U دستور
say-so U دستور
prescript U دستور
order U دستور
regulation U دستور
say so U دستور
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
intuit U دستور دادن
dictating U دستور دادن
program U دستور کار
dictate U دستور دادن
programs U برنامه دستور
program U برنامه دستور
macro instruction U درشت دستور
dictate U دستور دادن
macroinstruction U درشت دستور
intuits U دستور دادن
intuiting U دستور دادن
dictated U دستور دادن
intuited U دستور دادن
dictates U دستور دادن
field manual U دستور رزمی
programs U دستور کار
directive U دستور دهنده
job order U دستور کار
formulary U دستور نامه
generative grammar U دستور زایشی
gramarey U دستور زبان
directs U : دستور دادن
directed U : دستور دادن
grammer U دستور زبان
direct U : دستور دادن
programmes U دستور نقشه
statements U بیانیه دستور
statement U بیانیه دستور
directives U دستور دهنده
money order U دستور پرداخت
macro U درشت دستور
macro U شرح دستور
lubrication order U دستور روغنکاری
run U دستور RUN
runs U دستور RUN
principal U دستور دهنده
principals U دستور دهنده
programme U دستور نقشه
laying instruction U دستور نصب
standing orders U دستور جاری
standing order U دستور جاری
money orders U دستور پرداخت
regulation U دستور قانون
cancellation order U دستور فسخ
purchase order U دستور خرید
warning order U دستور اگهی
mandating U دستور مردم به
blanket order U دستور کلی
mandating U دستور مافوق
mandates U دستور مردم به
night order U دستور شبانه
administrative order U دستور اداری
cancellation order U دستور لغو
instruction U دستور عمل
instruction U دستور کار
commandments U دستور خدا
conditional statement U دستور شرطی
instructions U دستور عمل
commandment U دستور خدا
instructions U دستور کار
behest U امر دستور
operating instruction U دستور کار
operating manual U دستور کار
ordinace U دستور شرعی
daily order U دستور روز
directions U دستور عمل
transformational grammar U دستور گشتاری
cramer's rule U دستور کرامر
to give instractions U دستور دادن
avaunt U دستور اخراج
grammatically U ازروی دستور
order of the day U دستور جلسه
order U دستور سفارش
operation order U دستور عملیاتی
order code U رمز دستور
order format U قالب دستور
permission U دستور پروانه
order U دستور دادن
order U دستورالعمل دستور
mandates U دستور مافوق
mandated U دستور مردم به
mandated U دستور مافوق
postbyte U در یک دستور برنامه
statement number U شماره دستور
agenda U دستور جلسه
technical manual U دستور فنی
movement order U دستور حرکت
mounting instruction U دستور نصب
mandate U دستور مافوق
embedded code U دستور چاپگر
enforcement order U دستور اجرا
engine order U دستور ماشین
microinstruction U ریز دستور
sailing orders U دستور حرکت
collection order U دستور وصول
superior order U دستور مافوق
mandate U دستور مردم به
execute statement U دستور اجرایی
agendas U دستور جلسه
grammar U دستور زبان
grammar U علم دستور
grammar U کتاب دستور
grammars U دستور زبان
grammars U علم دستور
grammars U کتاب دستور
recipe U خوراک دستور
prescription U دستور عمل
prescriptions U دستور عمل
recipes U خوراک دستور
provisional order U دستور موقت اداری
recipe U دستور خوراک پزی
sailing orders U دستور کشتی رانی
pseudoinstruction U شبه دستور العمل
signal operation instruction U دستور کار مخابرات
to issue instructions U دستور صادر کردن
to orders dinner U دستور ناهار دادن
lay on the table U از دستور خارج کردن
imperative U دستور بی چون وچرا
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1popsicle
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com